بعد از سفرنامه چالوس – رامسر – لاهیجان – منجیل که بازخوردی خوبی ازش گرفتم تصمیم گرفتم از سفرمون به کاشان سفرنامهای تهیه کنم که با جزئیاتش بتونم به بقیه ایرانگردها کمکی کرده باشم.
خب اول از همه از کاشان صحبت میکنم و چرایی مسافرت ما به اونجا. بطور خلاصه کاشان جزوی از استان اصفهان محسوب میشه، نزدیک ۳۰۰ هزارنفر جمعیت داره، اسمهای قدیمیش کاسیان، چهل حصاران بوده و قدمتش برمیگرده به ۵۵۰۰ سال پیش که اینم برگرفته از آثار تاریخی هست که رو تپههای سیلک پیدا کردن.
پشت بوم حمام تاریخی سلطان امیراحمد
یک بار در زمان حمله مغول کامل نابود شده و دوباره بعدها ساخته شده و دوران صفویه و قاجار بازار فعالی داشته بخاطر راه ارتباطیش و کاروانسراهایی که داشته و صدالبته محصولاتی که عرضه میکرده. نکتهی خیلی جالبش اینه که ظاهرا تا دورهی قاجار کل شهر توسط دیوارای بلند محافظت میشده ولی بعد اینکه ماهیت راه ارتباطی همیشگی پیدا کرده و امنیت به کشور رسیده دیوارها از بین رفته و قلعهها و برجها هنوز آثاری باقیموندهای هستن که میبینید.
خب به سفرنامه برگردیم.
اول از همه اینکه ما ماشین نداشتیم و کاشان رو بخاطر داشتن خانههای تاریخی و قدمتی که داشت انتخاب کردیم. البته نزدیک بودن به تهرانشم ملاک بود برامون. از خانهی عامریها و بروجردیهای و اماکن دیگش شنیده بودیم و با سرچ تو اینترنت به این نتیجه رسیدیم میشه یه روزه بریم و برگردیم. پس دست به کار شدیم!
اول از همه از سایت پایانه ۲ تا بلیط ساعت ۷ صبح به مقصد کاشان گرفتیم که اگه اشتباه نکنم مربوط میشد به ترمینال ۱۳ یا ۱۶ ترمینال جنوب و نفری ۱۱ تومن میشد. اتوبوس ویآیپیش هم بود که ۳ صندلی بود ولی مثل ویآیپیهای اصفهان نبود. که با مترو رفتیم تا اونجا و بعدم ۷ صبح اونجا بودیم که یه تجربه نه چندان خوب داشتیم اونجا. اول رسیدیم رفتیم پایین دیدیم هیچ اتوبوسی نیست. نگران شدیم نکنه زودتر رفته ولی اینطوری نبود، پرسوجو کردیم نکنه اتوبوس اصفهان بوده و کاشان بین راهی محسوب میشده بلیط اینجوری فروختن بهمون که باز دیدیم نه اینجوریم نیست، آخر فهمیدیم که نرسیده و تنها مسافرای منتظرش ما ۲ نفریم که به موقع رسیدیم و هیچ خبری نیست! آخر سر ساعت ۷:۴۰ دقیقه رسید و نفهمیدیم چجوری تا نصف پر شد اتوبوس. ظاهرا مابقی مسافرای کاشان تجربه داشتن دیرتر اومده بودن که راحت سوار شن. به هر حال راه افتادیم.
کاشان
ساعت یه ربع به یازده رسیدیم کاشان. یعنی تقریبا ۳ ساعت تو راه بودیم و راحت رسیدیم مشکلی نبود. چند جا رو انتخاب کرده بودیم و تو لیست قرار داده بودیم که به ترتیب بریم ولی اول ترجیح دادیم یکم با محیط سینک شیم، کلا تمام اطلاعاتمون و هدفامون از روی اینترنت و بیشتر از روی گوگل مپ و فُراسکوئر انتخاب شده بود. اتوبوس مارو میدون شهید منتظری پیاده کرد و ما از سر خیابون ۲۲ بهمن تاکسی سوار شدیم تا میدون امام. از اونجا بخاطر اینکه با شهر و محیط آشنا شیم پیاده خیابون مهتشم رو رفتیم تا میدون کمالالمولک ، از اونجا هم رد شدیم و تو خیابون فاضل نراقی رفتیم جلو تا به خیابون علوی رسیدیم که اکثر خانههای تاریخی که اولیش خانه تاریخی عباسیان بود اونجا بود.
اول بگم یکم مسافت طولانی بود فک کنم ۲۰-۳۰ دقیقه شاید پیاده رفتیم ولی ارزششو داشت چون با فرهنگ و محیط آشنا شدیم. در این مورد باید بگم که مردم کاشان مردم به شدت مذهبی هستند شاید کمتر از قمیها. تقریبا ۸۰-۹۰ درصد پوشش خانمهایی که اونجا دیدم چادر بود و مردها اکثرا با نگاههایی عجیب غریبهها رو دنبال میکردن مخصوصا کسایی که حجاب کامل نداشتن. هنوز بافت قدیمی شهر بود، مغازههای قدیمی، آدمای قدیمی و … جالب واسم مغازههای تخصصی بود که هنوز بودن، مثلا مغازه تعمیر دوچرخه، فروشگاه برنج و … درواقع تک محصول یا تک خدمات بودن. پیرمردهای سنوسال دار هم مثل بافتهای قدیمی دیگه ایران جلو مغازه تو سایه نشسته بودن و چرت میزدن و گاهی غریبهها رو با چشمهاشون دنبال میکردن. از نظر هزینه باید بگم تاکسی سوار شدیم مسافتی که تو تهران شاید حداقل باید ۱۰۰۰، ۱۵۰۰ میدادیدم ۲ نفرمون شد ۵۰۰ تومن فک کنم.
خانه عباسیان
خب به کوچهای که خانه تاریخی عباسیان توش واقع شده بود رسیدیم که اولین کوچه هست و اسمش رو فراموش کردم فقط یادمه سر کوچه یه مدرسه دبستان بود فک کنم. ساعت ۱۲ بعد از ظهر. از یه در خیلی قدیمی وارد شدیم و هیچکسی نبود. وارد خونه شدیم که بیشتر شبیه کارونسرا متروکه بود و مخروبهها رو با آه دنبال میکردیم. متاسفانه بیفرهنگیها رو میدیدم و تخریبهایی که به دست بشر رخ داده. مثل یادگاری نوشتن، یا شاید دزدیدن و آسیبرسوندن از قصد به تیکهای از محدوده باستانی. گشتیم و اومدیم بریم بیرون که یه در دیگه دیدم و وارد اون شدیم و تازه فهمیدیم چی شد!
تخریب آثار باستانی
خانه تاریخی عباسیان
اونجایی که ما وارد شدیم در اصلیش نبوده! محوطه بازسازی بود و برای دیدن عموم باز نبود! ولی در باز بود و هیچکسی نبود که به ما این نکته رو بگه.
خانه ی تاریخی عباسیان
بعد که وارد در اصلی شدیم تازه با محوطه واقعی و بازسازی شده و زیباش روبرو شدیم شامل ۵ حیاط خیلی بزرگ. واقعا زیبا بودن. یک خونهی بزرگ قدیمی چند طبقه درست شده از املاح اون دوران و با رعایت استانداردهای خودشون. درواقع شاه نشین داشت، گوشواره داشت، سالنهای مجلل، شیشههای زیبا، دیوارهایی که روی معماریشون کار شده و … که با چند تا توریست خارجی هم اونجا برخورد داشتیم که خوششون اومده بود از این معماری و متاسفانه کارگرانی که بلند بلند شاید چیزایی میگفتن در مورد تمسخر و اونا و البته مطمئن نیستم متوجه میشدن یا نه. کاش یه نظارتی بود اونجا، حداقل یه راهنما. هیچی نبود. نه نگهبان، نه راهنما، نه مترجم هیچی فقط کارگرای مرمت.
ارسی در خانه عباسیها کاشان
خیلی تو در تو بود و در ورود و خروجش خیلی عجیب غریب بود.
اینم در ورود و خروجی که کلی توریست ایرانی و خارجی ازش رفت و آمد میکنند!
اینم در ورود و خروجی که کلی توریست ایرانی و خارجی ازش رفت و آمد میکنند!
خانهی عامریها
بعد اون به خانهی عامریها یا سرای عامریها که الان ماهیت هتل هم گرفته رسیدیم (توی همون خیابون علوی واقع شده مثل اکثر خانهها). ساعت ۱۲:۴۰٫
سرای عامریها شامل ۷ تا حیاط بزرگ هست که الان ۲-۳ تاش برای بازدید عموم باز هست و مابقیش اقامتگاه و هتل ۵ ستاره شده و در سایت سرای عامریها میتونید در مورد رزرو و قیمتهاش مطلع بشید. در قدیم ۲ تا حموم خصوصی داشته و صاحبش دورهای فرماندار این ناحیه بوده. اینکه حموم خصوصی چه اهمیتی داره؟ دلیلش اینه اون زمان همه از حموم عمومی استفاده میکردن و بضاعت این رو نداشتن که حموم خصوصی داشته باشن و خود شخص هم اگه کارهای بود ترجیح نمیداد با عام مردم در حموم باشه. اول که وارد شدیم یه نگهبان داشت که خیلی مودبانه باهامون برخورد کرد نفری ۵ تومنم ورودیش بود که دادیم. ( درمود خانه عباسیان مطمئن نیست ورودی چقدر بود چون ما از در پشتی اومدیم و اصلا بلیط ندادیم ناخواسته! ) بعد راهنمایی اومد که برای ما و چند نفر دیگه که اومده بودن شروع به توضیح کرد.
سرای عامریها
از قدمت خانه عامریها گفت و که الان به چی تبدیل شده. مارو توی ۲-۳ حیاط برد و در کمال حوصله بهمون توضیح داد که اینجا چه کاربردی داشته و کدام اتاقها برای فصلهای مختلف بوده و سیستم توضیع هوای سرد و گرمش چجوری بوده و … در آخر باید بگم وقتی چند سال پیش مسئولین بر این شدن که تغییر کاربری بدن این محوطه رو و بازسازی کنن ۷۰ درصدش از بین رفته بوده! و واقعا بازسازی سختی داشته.
خانهی عامریها
رستوران عباسیان
برای ناهار چند جا بود که میتونستیم بریم ولی بخاطر خستگیمون ترجیح دادیم نزدیکترین و بهترین پیشنهادی تو این ناحیه هست رو انتخاب کنیم که اونم رستوران عباسیان واقع شده توی خانه عباسیان که رفته بودیم بود (البته میگفتن رستوران مظفری بهتره ولی انرژی نداشتیم) دوباره برگشتیم اونجا پیاده و ساعت ۱:۳۰ غذا سفارش دادیم. غذا هم دو تا غذای محلی سفارش دادیم برای تنوع و آشنایی با غذای محلی کاشان که شفته سماق + گوشت لوبیا کاشو با شوید + ماست و دوغ محلی بود و راضی کننده هم بود. هم خوشمزه بودن هم قیمتشون خوب بود هم وایرلس داشت هم جای راحتی بود و هم دستشویی تمیزی داشت. کلا راضی کننده بود. فک کنم اینایی که سفارش دادیم رو هم شد ۳۰ تومن اگه اشتباه نکنم.
رستوران خانه تاریخی عباسیان
منوی غذا رستوران خانه تاریخی عباسیان
خانه بروجردیها
بعد استراحت ساعت تقریبا ۲:۱۵ رسیدیم خانه بروجردیها. میتونم بگم بهترین خانه تاریخی که تو کاشان دیدم همین خانه تاریخی بروجردیها بود. یک خونه به شدت مجلل و حرفهای. خدا روشکر اینجا هم یه پسر جوونی که راهنما بود کامل واسمون وقت گذاشت و کلی تعریف کرد از جزئیات کار. گچ بریهای فوقالعاده، معماری عالی، نقش و نگارهای اسطورهها و تاریخی. این بنا قرن ۱۳ هم هجری ساخته شده. این بنا بخاطر بادگیرهای خاص و تالارهای مجلل و عمارت کلاه فرنگیشم خیلی معروفه.
خانهی بروجردیها
ظاهرا نقاشیهاش زیر نظر کمالالملک بزرگ کشیده شده. تو قسمت اصلی خونه بروجردیها چهار طرف از پایین تا بالا نقاشیهای مختلفی از وقایع و داستانهای مختلفی کشیده شده. وسط پایین که ۳ شاهزاده قاجاری کشیده شده. و بالاها ۴ طرف داستانهای مختلف. مثل داستان شیرین و فرهاد، داستان لیلی و مجنون و … واقعا معرکه بود. مخصوصا گنبدش که خیلی حرفهای ساخته شده بود.Borujerdis House
تو سالن کناری هم بالاها نقاشیهایی از صحنه نبردهای ناپلئون بناپارت و روسها و … کشیده شده بود. حتا صحنهای از نبردی که به معاهده نامهی ترکمنچای خاتمه یافت هم بود.
نفش فرش بر سقف خانه بروجردیها
جالبه تو هر دو سالن پایین هر ستون توسط مجسمههای کوچیکی از غولها پایه گذاری شده بود. غولهایی که نشون دهنده قدرت ستونها بودن و مثلا جایی که زانوش خم شده نشون دهندهی فشار اصلی ستون سالن بوده و از قول دیگهای هم نشون دهنده راهپله ورودی خانمها بوده.
سقف / گنبد خانه بروجردیها
اونجوری که از شنیدههای پیداست صاحب این خونه قبل اینکه ساخته بشه خواستگار دختر کسی بوده که صاحب خانه تاریخی طباطباییها بوده و صاحب اون خونه بهش میگه من دخترم رو تو همچین خونهای بزرگ کردم اگر بهتر از این میتونی درست کنی بیا و دخترم رو خواستگاری کن که اون هم اینکار شگفت انگیزم انجام میده! ظاهرا یه قسمتی از خانه بروجردها ۷ سال طول کشیده کامل شه! انقدر ریزه کاری داشته یعنی.
حمام سلطان امیر احمد
بعد از دیدن خانه بروجردیها ساعت ۳به دیدن حمام سلطان امیر احمد رفتیم که در همون نزدیکی بود و معروفترین حمام تاریخی شهر کاشان بوده. قرن ۱۷ هُم ساخته شده و شامل چند حموم مختلف بود و اتاق مشت و مال و خشک و … بود که در نوع خودش جالب بود. داخلش جوری تزئین شده بود که حالت سفره خونه هم داشته همزمان. سیستم انتقال بخار و هواش هم خیلی جالب بود. اگه رفتید حتما از پشت بومش هم دیدن کنید که واقعا منظره زیبایی داره به کاشان و منارههای خانه بروجردیها رو همون نزدیکی میتونی ببینید. تو یه اتاقی ته پشت بوم هم چاههایی حفاری شده که ظاهرا وظیفه آبرسانی رو داشته.
حمام تاریخی سلطان امیراحمد
پشت بوم حمام تاریخی سلطان امیراحمد
خانه طباطباییها
بعد اون ساعت ۳:۳۰ به دیدن خانه تاریخی طباطباییها رفتیم که همون نزدیکیها بود. خانه طباطباییها قدمت بیشتری نسبت به خانه بروجردیها داشت همونطور که داستانی ازش نقلقول کردم، ظاهرا جفت خونه رو استاد علی مریم کاشانی معمار معروف ایرانی قرن ۱۹ ساخته. تیمچه امینالدوله هم در بازار کاشان معماری کرده که فرصت نشد ببینیم. اینم خونهی جالبی بد ولی جذابیتهاش اندازهی خونههایی که دیدیم نبود ولی در کل خوب بود دیدنش ارزش داشت.
خانه طباطباییها
خانه تاریخی طباطباییها
ساعت ۴:۲۰ دقیقه هم از همون راهی که اومدیم برگشتیم و دربست گرفتیم تا ترمینال کاشان و از اونجا حضوری بلیط خریدیم برای برگشت به تهران. ظاهرا هر نیم ساعت یه بار یه اتوبوس میره به سمت تهران. راست و دروغش رو مطمئن نیستم اینجوری که گفتن نقل قول کردم.
جاهایی که فرصت نشد بریم یکی حموم فین کاشان بود، یکی تپههای سیلک، یکی بازار کاشان و روستاهای اطرافش که شاید بعدها فرصت بشه و بریم.
اُمیدوارم اطلاعاتی که بهتون دادم با جزئیات به کارتون بیاد برای دیدن این شهر زیبا و اینکه میشه با هزینه کم و بدون وسیله تو یک روز از دیدن کلی جای جدید لذت برد و خاطرهی خوبی ساخت. 🙂